شيعيان خاص آستان ولايت
انسان كامل وارث خاص اختران سعادت و كرامت بشريّت ميباشد كه در هدايت و راهنمايي تسليم شدگان و بندگان خداي رحمان همچون رسول ختمي مرتبت(ص) حريص و مشتاق است؛ آنگونه كه براي ايمان آورندگان محفل ولايت چون شمع تابان ميسوزد و دلهاي خموش و ظلماني را به نور شناخت و هدايت بر ميافروزد.
اشاره
شيعه در لسان اهل بيت(ع) به مشايعتكننده و پيرو اميرالمومنين(ع) تعبير و تفسير شده است؛ آنجا كه ميفرمايند: «الشيعه من شايع عليا». شيعه يك مكتب پويا و يك حقيقت هميشه زنده جاري و ساري در كالبد زمان بوده و هست. رهبر كبير انقلاب حضرت امام خميني(ره) به عنوان يگانه و نماد شيعة خاص در عصر حاضر، بيانگر حقيقت تشيع چه در اعتقادات و چه در سيرة عملي است و الگوي ارادتمندان و متوسلان به طريق نوراني حضرات(ع) ميباشد. امروزه كه سالياني است، خورشيد فروزان حضرتش به غروب نشسته، پيرو خاص و شاگرد صديق و ارادتمند حقيقي ايشان حضرت آيت الله خامنهاي (مد ظله العالي) سكاندار كشتي تشيع در عصر حاضر گشته و با شجاعت، تدبير، صداقت، درايت و تيزبيني خاصي كه از مواهب الهي به ايشان رسيده، در درياي متلاطم كنوني، امت اسلامي را به سرمنزل مقصود رهنمود گشتهاند، بر ماست كه همگام و همصدا با دولت خدمتگزار آقاي دكتر احمدينژاد كه در تبعيت و مشايعت از رهبر عظيمالشان جهان تشيع، پيشگام ميباشد، در اطاعت و پيروي محض از سيرة نوراني اهل بيت(ع) كوشا و ساعي باشيم.
در تلألؤ جلوه گشايي حضرت معشوق و در هنگامة تجلي هستي، صلاي قدسي «كنت كنزاً مخفياً؛ من گنجي پنهان بودم» در ذره ذره وجود طنين افكن شد و حقيقت سرّ «فأحببت أن اعرف؛ پس دوست داشتم كه شناخته شوم» در روايت پر رمز و راز «إن الله خلق آدم علي صورته»(1) متجلي گشت. از اين رو، مقصود از «فخلقت الخلق؛ پس خلقت را آفريدم» در مقصد والاي «لكي اعرف؛(2) براي آنكه شناخته شوم» خلاصه گرديد. و با ظهور صورت تام انساني كه مباركترين جلوة وجود در ميان مخلوقات است، بنيان هستي بر توحيد و معرفت حق استوار شد. سيماي انساني پس از آذين به كمال روحاني «ثم أنشأناه خلقاً آخر» نواي جميل «فتبارك الله احسن الخالقين»(3) را به گوش جان شنيد و بدين سان پرتو افشان دُرّ پنهان صدف هستي گشته و متصف به مقام معنوي «وجه الله» و محقق به حقيقت «خليفه الله» شد.
مفتاح قاموس معرفت رحماني، شناخت نفس انساني قرار گرفته و روزنة اسرار مكتوم غيب، در رخسارة جامع انسان كامل به ظهور رسيده است. انساني كه مخاطب به خطاب ربّاني «خلقت الأشياء لأجلك؛ همه چيز را به خاطر تو آفريدم» و مقرّب به سراپردة انسِ «خلقتك لأجلي؛(4) اي انسان! تو را براي خودم آفريدم» ميباشد. حقيقت شأن و منزلت انسان كامل به صراحت «اوليائي تحت قبائي؛ اولياي من زير پوشش من پنهاناند»، در قباي رحماني نهفته است و اين وجود آراسته به زيورِ «احسن تقويم» است كه مرآت خفيّة هدايت رهجويان طريقت معنوي ميباشد.
ضياي تابناك خورشيد و انوار تابان ماه، تنها در صورتي به رؤيت ميرسد كه بر پيكر وجود و صورت آفرينش بتابد؛ زيرا صفحة طبيعت بسان مرآت، ماية مشاهدة نور را فراهم ميآورد و اين ذرّات هستي هستند كه به وضوح نمايانگر روشنايي آفتاب و نور مهتاب ميباشند. اين تمثيل حكايتگر شكوهمندي و فرازمندي معنوي صورت تام انسان كامل است؛ زيرا انساني كه درجات والاي كمال را پيموده و در ساية پيروي عارفانه و اتصال عاشقانه به شجرة طيّبه ولايت در حرم امن جمال مطلق ره يافته، يگانه صورتي است كه در عالم وجود، انوار حقيقت محمدي(ص) و فروغ ولايت علوي و لمعة عشق و معرفت فاطمي(س) را به روشني مينماياند. انسان كامل مرآت تمامنماي حق و حقيقت است و سيماي معنوياش قلوب خفته و تاريك را روزنة بصيرت و نورانيّت ميباشد، مدارج رفيع ايمان را طي نموده و به اشارة مسرّتبخش «عليٌ و شيعته هم الفائزون»(5) سفينة نجات در عصر سردرگمي و تحيّر است. قلب سليم انسان كامل عرش خداي رحمان بوده و خاستگاه حقيقي علم لدنّي و ارادة رحماني است. به همين خاطر، جان لبريز از عرفان و ايمان و روح مشحون از مهابت و عزّت انسان كامل، حقيقت آفرين واقعي كلام زرّينفام امام صادق(ع) گشته است: «المؤمن اعظم حرمه من الكعبه؛(6) حرمت و ارجمندي مؤمن از كعبه برتر است».
محرمان خلوت انس رحماني، مفتاح اسرار و كرامات و رمز نقطة عطف راز حيات را در «تسليم وجه» يافتهاند و از صدف گوهربار كلام نبي اكرم(ص) دُرّ درخشان «تسليم و پيروي» را سرماية طريقت كمال و رهتوشة وصلت جمال نمودهاند: «إن شيعتنا مَن شيّعنا و تبعنا في اعمالنا؛(7) به درستي كه پيرو ما كسي است كه ما را همراهي نمايد و در عمل ما را تبعيّت كند».
مخلَصين پويندة طريقت كمال و مقرّبين جويندة شوكت جمال، پيروان راستين ائمة معصومين(ع) خاصه پيروان دلباخته ابوالأئمه، علي(ع) را مينامند كه مشايعت آن حضرات را ميكنند و ظاهرشان به نور اتباع و تسليم روشن است و باطنشان از فروغ عشق و ارادت به پيشگاه ولايت آكنده است و قلبشان از چشمة حيات معارف خفية قرآن و اسرار مكنون روح و روان ميجوشد و ديدة بصيرت روحشان به رؤيت جمال بيمثال حق سرمهآذين گشته و سرّ درونشان با خوي فتوّت، موحّدانه به هويّت غيبيّة لاهوت اتصالي ژرف و پيوندي عميق دارد. آري، انسان كامل وارث خاص اختران سعادت و كرامت بشريّت ميباشد كه در هدايت و راهنمايي تسليم شدگان و بندگان خداي رحمان همچون رسول ختمي مرتبت(ص) حريص و مشتاق است؛ آنگونه كه براي ايمان آورندگان محفل ولايت چون شمع تابان ميسوزد و دلهاي خموش و ظلماني را به نور شناخت و هدايت بر ميافروزد: «... عزيز عليه ما عنتّم حريص عليكم بالمؤمنين رؤوف رحيم؛(8) ... سخت است بر او رنج كشيدنتان و حريص است بر هدايت شما و نسبت به مؤمنان دلسوز و رحيم است».
چنانچه دردمندان و آشفتهحالان، بدين طبيبان معنوي نفس و روح انسان توجّه و ارادتي نورزند و در كنف سراج عقل الهي بر طريقة فلاح و صلاح واقعي ره نپيمايند، در دام آفات روحاني گرفتار آلام و آمال نفساني ميشوند و از صعود و عروج آسماني محروم ميمانند. و زبان حال سوزناك اين پيروان كامل آل طهارت(ع) و هاديان عصر ظلمت و حيرت و ميراثبران دُرّ صدف عصمت(ع) اين چنين مترنّم ميگردد: «فإن تولّوا فقل حسبي الله لا اله الا هو عليه توكلت و هو رب العرش العظيم؛(9) اگر اعراض كردند، پس بگو: كافي است مرا خدايي كه هيچ خدايي جز او نيست. بر او توكل كردم و اوست پروردگار عرش عظيم». بديهي است كه اين مرآت نهفته از ديدة ظاهربينان تنها براي كساني جلوه مينمايدكه چشمهايشان با داروي كيمياگر «يا من اسمه دواء و ذكره شفاء»(10) شفا يافته و در پرتو مصباح عقل الهي مرآت صاف و صيقل يافتة انسان كامل را رؤيت ميكنند و از درون آن حقايق انفس و اسرار آفاق وراي خويشتن را به نظاره مينشينند و همچون پروانگان شيدا، در بحبوحة عصر حيراني و آشفتگي، جستجوگر شهد مصفاي ريحانة انسان كاملاند و به بوستان شورانگيز ولايت بار يافتهاند و وجه خويشتن را تسليم قدرت يداللهي و سلطة رحماني نمودهاند و از رهگذر اين تسليم راستين، دل را از زنگار غرور و غفلت زدوده و پردة خودبيني را از رمز مكتومِ «و نفخت فيه من روحي»(11) گشودهاند و سرّ مستور انسان كامل را از وراي پوشش رحماني به نظاره نشستهاند.
گفتني است كه وجود مبارك انسانهاي كامل به عنوان مربّيان معنوي در هر عصر و زماني و هر شهر و دياري جلوه دارد و هيچگاه پهنة زمين از چشمة كرامت و انوار هدايت ايشان خالي نميباشد. هر چند منقبت و منزلت انسان كامل از منظر ظاهربينان و كوتهنظران مخفي است، اما براي آنها كه از سر صدق و صفاي دل جوياي شعور و كمال انساني و خواهان شهود و جمال رحماني هستند، در هر زمان و مكاني و در هر شهر و بلدي رخ مينمايد.
فرازي دلنشين از سورة نور، طرّهاي زيبا از سيماي مناقب انسان كامل را ميگشايد: «الله نور السموات و الارض؛(12) خداوند نور آسمانها و زمين است». ذيل اين آية معنوي روايت است كه «و هم و الله نور الله في السموات و الارض؛(13) ائمه(ع) به خدا سوگند نور خدا در آسمانها و زميناند». نور هدايت حضرات اولياي معصومين(ع) به واقع رهانندة متحيّران ظلمت نفس و جهالت دل به مأواي نور مطلق ميباشد. از اين روست كه تبعيّت كنندگان و مؤمنان خاص الخاص مهتاب ولا كه به نور ابتهاج و هدايت ائمة هدي(ع) منوّرند، هاديان حقيقي طريق كمال مطلق در عصر پريشانحالي و درمانگي ميباشند و به واسطة آذرنگ عشق و معرفت از هر گونه خوف و هراس به دورند و مأمن ارتياح و آرامش معنوي بشريت هستند: «فمن تبع هداي فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون؛(14) پس آنانكه هدايت مرا تبعيّت كنند، هيچ خوف و حزني بر ايشان نيست». زهي انسان كامل كه به عطيّة هدايت انوار رحماني متنعّم است و بر سرير لاهوتي «اولياء الله» تكيه زده و از هر نوع ارتياب و ارتعابي رهيده است: «ألا إن اولياء الله لا خوف عليهم و لا هم يحزنون؛(15) آگاه باشيد كه اولياي الهي هيچ خوف و اندوهي بر آنها نيست».
- پي نوشتها در دفتر نشريه تجلي موجود ميباشد.
مقالات معنوی استاد
کلیپ های تصویری
گلچینی از مجموعه سخنرانی های عارف هنرمند استاد یعقوب قمری شریف آبادی